معنی شلنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
شلنگ. [ش ِ / ش َ ل َ] (اِ) ران آدمی و بدین معنی مزید علیه شل است. (آنندراج). || مسافت مابین دو قدم. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). || برجستن. (آنندراج).
شلنگ. [ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ] (اِ) برجستگی و فروجستگی شاطران از برای ورزش. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا). برجستن از جایی به جایی. (غیاث). || (شاید از شاه بمعنی بزرگ و لنگ بمعنی پای از بن ران تا نوک پنجه). گام فراخ. و با انداختن و زدن صرف شود. (یادداشت مؤلف). مشق راه رفتن بسیار بر نهجی که پاشنه ٔ پای به سرین رسد. (از برهان) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). قدم بلند و گام بزرگ. (فرهنگ لغات عامیانه).
- شاه شلنگ، قدم بسیار بلند. (یادداشت مؤلف).
|| در بیت ذیل اگر غلط نقل نشده باشد معنی کلمه را نمیدانم. (یادداشت مؤلف):
بدان مرغک مانم همی که دوش
بر آن شلنگ گلبن همی فنود.
رودکی (از اسدی).
گام بلند، نوعی جست و خیز با گام های بلند به هنگام راه رفتن، تخته انداختن الف - با حرکات بی قاعده و مستانه بالا و پایین جستن، رقص شتری کردن. ب - ول گشتن و همه جا رفتن. [خوانش: (شَ لَ) (اِ.)]
شیلنگ
نوعی جستوخیز و برداشتن گامهای بلند هنگام راه رفتن، جستوخیز، شلنگتخته،
* شلنگ انداختن: (مصدر لازم) [عامیانه]
جستوخیز کردن،
قدم بلند برداشتن،
قدم بلند.
قدم بلند
پا، جست، قدم
گام بلند
مسافت ما بین دو قدم، برجستن
قدم بلند را گویند.