معنی شل و ول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
شل و ول. [ش ُ ل ُ وِ] (ص مرکب، از اتباع) پریشان و آشفته و درهم و بی نظم: عمامه ٔ شل و ول، شوریده گوریده. (یادداشت مؤلف). چیزی که اجزای آن کاملاً بایکدیگر ارتباط محکم نداشته باشد. لباسی که برای تن کسی گشاد باشد و بر تن او آویزان شود و نظایر و اشباه آن. (فرهنگ لغات عامیانه). || بی حال. آنکه مواظب درست نگاه داشتن جامه های خود بر تن نیست. (یادداشت مؤلف). سست. وارفته. (فرهنگ فارسی معین).
سست و وارفته، آشفته، پریشان. [خوانش: (شُ لُ وِ) (ص مر.) (عا.)]
بیحال و وارفته
چیز شل و ازهم دررفته را گویند و درحق اشخاص بی نظم و ترتیب هم می گویند.
شلم شوربا
بی حال، وا رفته، چیز شل و از هم در رفته را گویند، در حق اشخاص بی نظم و ترتیب هم می گویند
بی حال –وارفته، بی حرکت، کج
پریشان و آشفته و درهم و بی نظم
چیز شل و ازهم دررفته را گویند و درحق اشخاص بی نظم و ترتیب هم استعمال می کنند.