معنی شمعک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
شمعک. [ش َ ع َ] (اِ مصغر) شمع کوچک. (فرهنگ فارسی معین). شمعچه. || ستونی کوچک که برای محافظت بنا یا دیوار مشکوکی که بیم خرابی آن رود. (فرهنگ فارسی معین). شمعچه. رجوع به شمع و شمعچه شود.
شمع کوچک، ستونی کوچک برای محافظت بنا یا دیوار مشکوکی که بیم خرابی آن رود. [خوانش: (شَ عَ) [ع - فا.] (اِمصغ.)]
پیلوت
بنارش چوبی که زیر آسمانه یا دیوار شکسته نهند پادیر پازیر نه پادیر باید تو را نه ستون نه دیوار خشت و نه آهن درا (رودکی) (اسم) شمع کوچک، ستونی کوچک برای محافظت بنا یا دیوار مشکوکی که بیم خرابی آن رود.