معنی شمیز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شمیز. [ش َ] (ص، اِ) کشتکار. زارع. زراعت کننده. کشاورز. (ناظم الاطباء). مُزارع. زراعت کننده. (از برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج).

شمیز. [ش ُ] (اِ) زمینی که برای زراعت و کشاورزی آراسته باشند. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا).

شمیز. [ش ُ] (فرانسوی، اِ) پوشه. (لغات فرهنگستان). لفافه ٔ کاغذی که نوشته های اداری را در آن گذارند. پوشه. (فرهنگ فارسی معین). در فرانسه بمعنی پیراهن است و سابقاً در فارسی پوشه را می گفتند. (از لغات فرهنگستان). رجوع به ماده ٔ پوشه شود. || نوعی صفحات کاغذی ضخیم تر از ورق کاغذ و نازکتر از مقوا و از آن جلد کتاب کنند.

فرهنگ معین

(شُ) [فر.] (اِ.) مقوا.

فرهنگ عمید

پیراهن زنانه دارای آستین‌های بلند و یقۀ مردانه،
نوعی مقوا که برای جلدسازی بعضی کتاب‌ها استفاده می‌شود،
[منسوخ] = پوشه

فرهنگ فارسی هوشیار

لفاف ضخیم کاغذی که نوشته های اداری را در آن گذارند، پوشه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر