معنی شناخته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
شناخته. [ش ِ ت َ / ت ِ] (ن مف) دانسته. دانسته شده. وقوف یافته. ج، شناختگان. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین). || معروف. مشهور. بنام. عُرف. عارِفه. معروف. (منتهی الارب): شناخته مرد؛ مرد شناخته و معروف. (یادداشت مؤلف):
خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد
شناخته ست چو بوبکر و عُمَّر و عثمان.
فرخی.
مردی شناخته بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 122).
آشنا،
معروف و مشهور،
آشنا، بنام، شهیر، مشهور، معروف،
(متضاد) ناشناخته
دانسته وقوف یافته، معروف مشهور بنام، آشنا جمع: شناختگان