معنی شهرزاد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
شهرزاد. [ش َ] (ن مف مرکب) مخفف شهرزاده. زاده ٔ شهر. اهل. وطنی. بومی. مقابل اجنبی و غریب و خارجه و خارجی. (یادداشت مؤلف).
شهرزاد. [ش َ] (اِخ) چهرزاد. چهرآزاد. شیرزاد. دختری زیبا که داستانهای الف لیله و لیله (هزار و یکشب) از زبان او نقل شده است. (از فرهنگ فارسی معین).
اثر موسیقی حسین امینالله
قصه گوی هزارویک شب
وطنی و بومی
اثر موسیقی حسین امین الله
سریالی از حسن فتحی
قصه گوی هزار و یک شب
از نام های برگزیده