جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی شکوب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شکوب. [ش ُ] (اِ) دستار. مندیل. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج). دستار را گویند. (از فرهنگ جهانگیری). || رومال. دستمال. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(شُ) (اِ.) دستار.

فرهنگ عمید

دستار،
مندیل،
دستمال،

فرهنگ فارسی هوشیار

مندیل و دستار، رومال و دستمال

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
شکوب: شکوب. [ش ُ] (اِ) دستار. مندیل. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج). دستار را گویند. (از فرهنگ جهانگیری)... شکوب: (شُ) (اِ.) دستار. شکوب: دستار، مندیل، دستمال، شکوب: مندیل و دستار، رومال و دستمال