معنی شکیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
شکیر. [ش َ] (اِ) شفترنگ است و آن میوه ای باشد شبیه شفتالو. (آنندراج) (برهان). رجوع به شلیل و شفترنگ شود.
شکیر. [ش َ] (ع اِ) اول گیاه که بعد گیاه خشک و پژمریده روید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شاخهای نرم و نازک میان شاخهای خشک و درشت. || شاخهای ریزه که از بن درختی روید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پاجوش. (یادداشت مؤلف). || خرمابنان ریزه. (منتهی الارب). || برگ ریزه های گرداگرد شاخ خرما. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آنچه گرداگرد درخت برآید. (مهذب الاسماء). || موی بن یال اسب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). موی کوتاه که در بن ریش اسب بود. (مهذب الاسماء). || موی متصل روی و پس گردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || اول موی که بروید. (یادداشت مؤلف) (مهذب الاسماء). || موی زهار. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). موی شیب زن. (دهار). موی شیب. (مهذب الاسماء). موی شرم اندام زن. || شتران ریزه. || موی ریزه میان موی کلان. || پر و پشم و گیاه ریزه ٔ میان پر و پشم و گیاه کلان و بزرگ. || شاخها و پوست درخت. || نهال انگور که از پاره ٔ شاخ روید. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رزجون. ترکه ٔ رز. (یادداشت مؤلف).
شکیر. [ش ُ ک َ] (اِخ) کوهی است به اندلس که همواره برف بارد بر آن. (منتهی الارب).
ستور شیرده که علف اندک خورد و شیر بسیار دهد؛ شکور، سپاسگزار، شاکر. [خوانش: (شَ) [ع.] (ص.)]
شلیل
سپاسگزار، پا جوش شاخه که از بن درخت بر آید، نو شاخه ستاک، کرک جوجه، رمکان موی زهار، نهال رز، ریزه برگ، موی سست (صفت) ستور شیرده که علف اندک خورد و شیر بسیار دهد شکور، سپاسگزار شاکر.