معنی شیراندام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شیراندام. [اَ] (ص مرکب) جوانی که دارای سینه ٔ پهن و کمر باریک باشد. (از آنندراج) (از غیاث) (ناظم الاطباء):
باز دل برده ز من پرفن باتدبیری
شیراندام بتی نوچه ٔ کشتی گیری.
میرنجات (از آنندراج).
کدام دل که نشد صید این سیه چشمان
فغان ز هند و غزالان شیراندامش.
سلیم (از آنندراج).
حل جدول
دارای اندامی نیرومند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.