معنی شیرین خطاب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شیرین خطاب. [خ ِ] (ص مرکب) شیرین سخن. شیرین بیان. (یادداشت مؤلف):
ز بالای منبر چو گویا شود
زبان خطیبان شیرین خطاب.
سوزنی.
رجوع به مترادفات کلمه شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.