معنی شیرین گفتار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شیرین گفتار. [گ ُ] (ص مرکب) شیرین کلام. شیرین زبان. (ناظم الاطباء):
تا ز آئینه ٔ شبرنگ نیاید بیرون
متکلم نشود طوطی شیرین گفتار.
صائب (از آنندراج).
رجوع به مترادفات کلمه شود.
|| شیرین گفتار؛ (اِ مرکب) مقلوب گفتار شیرین:
اول دل من گرم همی داشتی و من
دل بر تو فروبسته بدان شیرین گفتار.
فرخی.
رجوع به شیرین سخن (اِ مرکب) شود.

حل جدول

شکر سخن

شکرسخن

پیشنهادات کاربران

خوش زبان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر