معنی شیپور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شیپور. [ش َ / ش ِ] (اِ) نفیر را گویند که برادر کوچک کرناست، و آنرا نای رومی نیز خوانند. (برهان). معرب آن شبور. نای رومی که در رزم نوازند. (از رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). نفیر و نای رومی. نفیر برنجین که دهان گشادی دارد و از قدیم الایام آنرا در جنگ می نواختند. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). نای رویین. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی). نای رویین که در حربها زنند. (فرهنگ خطی). بوق. از عبری شبور. (از حاشیه ٔ اسرارالبلاغه چ المنار ص 28). از آرامی و سریانی گرفته شده. (تقی زاده مجله ٔ یادگار سال 4 شماره ٔ 6 ص 22). آیا اصل این کلمه شه پور بوده است ؟ حاجی خلیفه در فصل علم الاَّلات العجیبه الموسیقائیه از نوع مزامیر یکی را بنام «بور» (پور) آورده است. (یادداشت مؤلف):
بزن کوس رویین و شیپور و نای
بکشمیر و کابل فراوان مپای.
فردوسی.
بفرمودتا برکشیدند نای
همان سنج و شیپور و هندی درای.
فردوسی.
از آواز شیپور و هندی درای
همی کوه رادل برآمد ز جای.
فردوسی.
ز کوس و نفیر و خروش درای
ز شیپور و از ناله ٔ کرّنای.
اسدی.
غو کوس با مهره برشد بهم
ز شیپور و از نای برخاست دم.
اسدی.
شغبهای شیپور از آهنگ تیز
چو صور سرافیل در رستخیز.
نظامی.
همان شیپور با صد راه نالان
بسان بلبل اندرآبسالان.
(ویس و رامین).

شیپور. [] (اِخ) نام پهلوانی ایرانی. (لغات شاهنامه).

فرهنگ معین

(شَ) (اِ.) = شبور: از سازهای بادی، دارای دهانه ای گشاد.

فرهنگ عمید

از سازهای بادی با دهانۀ گشاد و شبیه سرنا که معمولاً از برنج ساخته می‌شود، نفیر، سرنا،
* شیپور استاش: (زیست‌شناسی) مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره‌های بینی مربوط می‌سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می‌کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می‌دارد،

حل جدول

صور، نفیر

صور

نفیر

دمامه

مترادف و متضاد زبان فارسی

صور، نفیر

فرهنگ فارسی هوشیار

نفیری برنجین که دهانه گشادی دارد و از قدیم الایام آنرا در جنگ می نواختند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری