معنی صاد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
صاد. (ع اِ) حرفی است از حروف هجاء. رجوع به «ص » شود. || بمعنی صید است که بیماریی باشد (شتران را). || روی و مس یا نوعی از آن. (منتهی الارب). || دیگ رویین و سنگین. (دستورالاخوان) (مهذب الاسماء). || رگی است میان دو چشم شتر واو از آن رگ به بیماری صید مبتلا میگردد. (منتهی الارب). || پنج تار است در عود متحد با هم: صاد و زیر و لسان و مثلث و بم. || خروس آنگاه که در خاک غلطد و ماده طلبد. (مهذب الاسماء). || (ص) بعیرٌ صاد؛ شتر صادزده. (منتهی الارب).
صاد. [صادد] (ع ص) نعت فاعلی از صَدّ. رادع. مانع. بازگرداننده. عائق.
صاد. (اِخ) کوهی است در نجد. (معجم البلدان).
نام حرف «ص»،
سیوهشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸۸ آیه، داوود،
از حروف الفبا
نخچیر (شکار کرده شده)، دیگ مسی یا برنجی، از بیماری های شتر، یکی از سیمناد های نپی (سوره های قرآن)، از وات های تازی