معنی صبح پیشانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
صبح پیشانی. [ص ُ] (ص مرکب) سپیدپیشانی و کنایه از سپیدچهره است:
جهان سیاه کنی بر عدوی چوگان شبه
بدان تکاور شبرنگ صبح پیشانی.
امیرمعزی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه پیشانی اش مانند صبح سفید باشد صبح جبین، سپید چهره. سپید پیشانی: اسپ
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.