معنی صحافی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

صحافی. [ص َح ْ حا] (حامص) عمل صحاف. صحافی کردن. رجوع به صحاف و صحافی کردن شود.

فرهنگ معین

(حامص.) ته بندی و جلد کردن کتاب، (اِمر.) دکان صحافی. [خوانش: (~.) [ع - فا.]]

فرهنگ عمید

شغل و عمل صحاف، ته‌بندی و جلد کردن کتاب،
(اسم) مکانی که این کار در آن انجام می‌شود،

حل جدول

ته بندی و جلد کردن کتاب، شیرازه بندی

‌تجلید

فرهنگ فارسی هوشیار

روزنامه نگار پوشنه گری ‎ عمل و شغل صحاف ته بندی و جلد کردن کتاب، (اسم) دکان صحاف.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر