معنی صلح فرما در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

صلح فرما. [ص ُ ف َ] (نف مرکب) صلح فرماینده. امرکننده ٔ صلح. وادارکننده ٔ به آشتی:
بی زری داشت ترا بر سر جنگ
صلح فرمای تو زر بایستی.
خاقانی.
رجوع به صلح شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

امر کننده صلح، وادار کننده به آشتی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر