معنی ضایع کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
خراب کردن، فاسد کردن، (عا.) کنف کردن، بور کردن. [خوانش: (~. کَ دَ) [ع - فا.] (مص م.)]
حل جدول
اضاعه
فرهنگ فارسی هوشیار
تپاهنیدن تباهاندن پوساندن گند زدن (مصدر) تباه کردن نابود کردن، فرو گذاشتن بی تیمار گذاشتن، مهمل گذاشتن بی کار گذاشتن، گم کردن.
پیشنهادات کاربران
بر باد دادن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.