معنی طاسات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
طاسات. (ع اِ) ج ِ طاس، به معنی آوند. رجوع به طاس شود.
مجموعهای از سیوپنج ظرف چینی، شیشهای، یا فلزی که برحسب کوچکی و بزرگی، ضخامت و نازکی، و کم و زیاد بودن مایع داخل آنها، اصوات آنها تنظیم میشد و نوازنده بهوسیلۀ ضرباتی که به آن ظروف میزد نتها و آهنگهای مختلف تولید میکرد،
نوعی ساز کوبهای که در قدیم با دُم گام نواخته میشد و در جنگها روی فیل یا اسب قرار میدادند و با کوبیدن بر آن اعلان جنگ میکردند،
(اسم) جمع طاس، بخشی از آلات موسیقی قدیم و آن سازهایی است که برای هر صدایی یک سیم دارند و در نوازندگی با آنها انگشتهای دست چپ بروی سیمها قرار نمی گیرد.