معنی طاسات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طاسات. (ع اِ) ج ِ طاس، به معنی آوند. رجوع به طاس شود.

فرهنگ عمید

مجموعه‌ای از سی‌وپنج ظرف چینی، شیشه‌ای، یا فلزی که برحسب کوچکی و بزرگی، ضخامت و نازکی، و کم و زیاد بودن مایع داخل آن‌ها، اصوات آن‌ها تنظیم می‌شد و نوازنده به‌وسیلۀ ضرباتی که به آن ظروف می‌زد نت‌ها و آهنگ‌های مختلف تولید می‌کرد،
نوعی ساز کوبه‌ای که در قدیم با دُم گام نواخته می‌شد و در جنگ‌ها روی فیل یا اسب قرار می‌دادند و با کوبیدن بر آن اعلان جنگ می‌کردند،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) جمع طاس، بخشی از آلات موسیقی قدیم و آن سازهایی است که برای هر صدایی یک سیم دارند و در نوازندگی با آنها انگشتهای دست چپ بروی سیمها قرار نمی گیرد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر