معنی طاس لغزنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
طاس لغزنده. [س ِ ل َ زَ دَ / دِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) طاس که لغزد. جام لغزان. || لانه ٔ موری مورچه خوار:
چو در طاس لغزنده افتاد مور
رهاننده را چاره باید نه زور.
سعدی.
و رجوع به لغزنده شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.