معنی طاعون زده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طاعون زده. [زَ دَ / دِ] (ن مف مرکب) طعین. مطعون. ناقهٌ بها عسفات، شتر ماده ٔ طاعون زده. ناقهٌ عاسف، شتر ماده ٔ طاعون زده. (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

طاعون گرفته طاعونی: مرگیک ‎ آنکه مبتلی به طاعون شده، آنکه به او سرنیزه زده باشند: شتر طاعون زده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر