معنی طاق طاق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
طاق طاق. (اِ صوت) حکایت آواز زدن چیزی بر چیزی چنانکه جامه ٔ شسته ٔ گازران بر سنگ و جز آن:
گه ز طاق طاق گردنها زدن
طاق طاق جامه کوبان ممتهن.
مولوی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) صدای زدن شمشیر و جز آن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.