معنی طبال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طبال. [طِ] (ع اِ) ج ِ طبل. رجوع به طبل شود.

طبال. [طَب ْ با] (ع ص) تبیره زن. (مهذب الاسماء). طبل نواز. (منتهی الارب) (آنندراج). طبل زن. دهل زن. نقاره زن. نقاره چی. نوبتی. نوبت زن.طبال. درویش واله هروی خطاب بباد گوید:
تا ساکن حلقی و دهانی
طبال صماخ انس و جانی.
(از آنندراج).
میرطبال با پسر میگفت
کای پسر طبل زن به استعجال
میر پیرار و میر پیرارین
همه بطال و ما همان طبال.
؟

فرهنگ معین

مناره بلند ساخته بر کوه، هر بنای مرتفع، دیوار بلند، صومعه. [خوانش: (طِ) [ع.] (اِ.)]

(طَ بّ) [ع.] (ص.) طبل زن.

فرهنگ عمید

طبل‌زن، طبل‌نواز، دهل‌زن، تبیره‌زن،

حل جدول

طبل زن

بالابانچی

مترادف و متضاد زبان فارسی

دهل‌زن، طبل‌زن، طبل‌نواز

فرهنگ فارسی هوشیار

شندفگر تبیره زن تبیره زن بزد طبل نخستین شتر بانان همی بندند محمل (صفت) آن که طبل نوازد طبل زن طبل نواز تبیره زن. (اسم) یکی از آلات ضربی و رزمی و آن تشکیل شده از دو پارچه پوست که دو طرف بدنه ای به شکل استوانه کشیده شده. دهل (یک رویه یا دو رویه) ترکیبات اسمی: یا طبل اذان. صندوق صماخ. یا طبل اسکندر. طبل سکندر. یا طبل باز. طبلی باشد که چون باز را بر مرغان آبی سر دهند بر آن طبل می زنند و از آن آواز مرغان می پرند. پس باز یکی از آنها را شکار می کند. یا طبل باز گشت. طبل مراجعت. چون دو فوج در روز با هم جنگ می کردند وقت شام طبل بازگشت می زدند تا هر دو فوج به خیمه گاه روند. یا طبل تهی. لاف بی معنی. یا طبل جدال. طبلی که در روز جنگ می نوازند. یا طبل جنگ. طبل جدال. یا طبل جنگ زدن. نواختن طبل در روز پیکار. یا طبل رحیل. طبلی که برای کوچ قافله و مانند آن نوازند. یا طبل سامعه. قسمتی از گوش. یا طبل سکندر. طبل منسوب به اسکندر مقدونی. یا طبل سلیمانی. طبل منسوب به سلیمان داود ع. یا طبل صبح. طبلی که در بامداد برای بیداری سربازان و دیگران نوازند. یا طبل طغرل. طبلک بازیاران. یا طبل عطار. طبق عطر فروشان طبله عطار. یا طبل واپس (واپسین) طبلی که در عاشورا و روز ماتم نوازند طبل ماتم، دم واپسین. تعبیرات: یا مثل طبل. میان تهی اندرون خالی، بزرگ شکم، پرباد، متکبر. یا مثل طبل عطار. خوشبو معطر، روح افزا. ترکیبات فعلی: یا دریده شدن طبل کسی. بر ملا شدن راز او رسوا گشتن وی. یا طبل امان زدن. زنهار و امان خواستن. یا طبل به (در زیر) گیلم بودن. پوشیده ماندن راز کسی، بی نام و نشان ماندن. یا طبل به (در زیر زیر) گلیم زدن (برکشیدن کوفتن) پنهان داشتن امری که به غایت آشکار باشد. یا طبل پنهان زدن. طبل به گلیم زدن. یا طبل رسوایی کسی را زدن (نواختن) او را رسوا کردن. رسوایی وی را آشکار کردن. یا طبل سوم زدن عسس. طبلی که نیم شب زنند برای منع سیر مردم در کوی و بر زن.

فرهنگ فارسی آزاد

طَبّال، طَبْل زن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری