معنی طبل زن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
طبل زن. [طَ زَ] (نف مرکب) طبال. نقاره چی. دُهُل زن. (آنندراج). طبلچی:
زیغبافان را با وشی بافان ننهند
طبلزن را ننشانند بر رودنواز.
ابوالعباس.
بر لب آب، مطربان ترمذ و زنان ِ پایکوب و طبلزن، افزون سیصد تن دست به کار بردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 239).
(~. زَ) [ع - فا.] (ص فا.) طبال، دهل زن.
دهلزن، طبلنواز، طبلچی،
طبال
شندفگر دهل زن کاسه زن (صفت) طبال دهل زن.
تپره زن