معنی طراحی کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
طراحی کردن. [طَرْ را ک َ دَ] (مص مرکب) نقشه ریختن. طرح کردن.
مترادف و متضاد زبان فارسی
نقشهکشیدن، طرحریزی کردن، طرح ریختن
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) نقشه چیزی را کشیدن طرح چیزی را ریختن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.