معنی طرهان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طرهان. [طَ] (اِخ) نام طایفه ای است از ایلات کرد ایران که شامل دوازده شعبه بترتیب ذیل است: سوری، امرائی، گراوند، دماوند، کوشکی، آدینه وند، ازدج، رومیانی، چاواری، بوالی، آزادبخت، کرمان. تعداد خانوار ایل مزبور تقریباً 7000و شماره ٔ نفوسش (قریب به) 40000 تن است که محل سکونت آنان، جنوب غربی خرم آباد، جنوب دلفان، بین رود کشکان و صیمره، خاوه، طرهان میباشد. در ناحیه ٔ طرهان معدن زغال سنگ کشف شده است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 65). و رجوع به تاریخ کرد تألیف رشیدیاسمی ص 177 شود.

طرهان. [طَ] (اِخ) یکی از بخشهای شهرستان خرم آباد. این بخش در باختر شهرستان واقع و حدود آن بشرح زیر است: از خاور به رودخانه ٔکشکان و بخش چکنی، از باختر رود صیمره، از شمال به بخش دلفان، از جنوب به رود صیمره و رود کشکان. موقع طبیعی جلگه، کوهستانی و دامنه، گرمسیر و قسمتی معتدل. آب آن از رودخانه های کشکان، صیمره، نهر و چاه و محصول آنجا غلات و تریاک و لبنیات است. بقرار اظهار مطلعین محل، معادن نفت و گچ و نمک در این بخش وجود دارد. این بخش از سه دهستان و 141 آبادی بشرح زیر تشکیل گردیده: دهستان کوهدشت 68 آبادی جمعیت 2852 تن. دهستان رومشکان 33 آبادی جمعیت 7920 تن. دهستان طرهان 40آبادی جمعیت 8256 تن. ساکنین این بخش از طوایف امرائی، گراوند، آزادبخت، زرونی، کومانی، سوری، آدینه وند، کوشکی میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

طرهان. [طَ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش طرهان شهرستان خرم آباد. این دهستان در باختر بخش واقع و محدود است از خاور به دهستان کوه دشت، از باختر به رودخانه ٔ صیمره، از شمال به بخش دلفان و رود صیمره، از جنوب به دهستان رومشکان. موقع طبیعی کوهستانی، هوا گرمسیر. آب آن از رودخانه ٔصیمره و چاه. مرتفعترین قلل جبال در این دهستان کوههای بلوران، سرآستان، خیاران، رودبار گور میباشد. مراتع مرغوبی در سینه و دامنه ٔ این کوهستان وجود دارد.از 40 آبادی تشکیل گردیده. جمعیت آن در حدود 8300 تن و قرای مهم آن عبارتند از: پشته گراب، قلعه بساطبیگی، گرخوشاب، کاوه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

طرهان. [طَ] (اِخ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد، 36هزارگزی باختر شوسه ٔ فرعی خرم آباد به کوهدشت. کوهستانی، معتدل مالاریائی. سکنه ٔ آن 600 تن. آب آن از رودخانه ٔ خسروآباد. محصول آنجا غلات و تریاک و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی و راه آن اتومبیل رو است. دبستان و6 باب دکان دارد. ساکنین از طایفه ٔ کوتانی اند و زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر