معنی طفره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(طَ رِ) [ع. طفره] (مص ل.) پریدن، پریدن از بلندی.
خیز برداشتن، جَستن،
* طفره رفتن
* طفره رفتن: (مصدر لازم) کوتاهی کردن، تٲخیر، تعلل کردن در کاری، سر دواندن،
* طفره زدن: (مصدر لازم) = * طفره رفتن
اهمال، تعلل، سستی
اهمال، تاخیر، تعلل، سستی، گریز، مسامحه، برجستن، پریدن، جستن، پرش، جست
ویدانک ویلان هم آوای پیلان (فرصت و فاصله میان کاری)، برجستن به بالا جستن، سرشیر (مصدر) جستن برجستن پریدن از بلندی، انتقال جسم است از جزو مسافتی به جزو مسافتی دیگر بدون آن که از اجزای ما بین گذر کند و محاذی آن قرار گیرد و به عبارت دیگر انتقال از مسافتی به مسافتی دیگر و از مکانی به مکانی دیگر بدون گذشتن از مسافت متوسط و این امر محال است.