معنی طمعکار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
طمعکار. [طَ م َ] (ص مرکب) طامع. طماع. حریص:
پیش راه حرص پیری چوب نتواند گذاشت
بیشتر دست طمعکار از عصا گردد بلند.
صائب.
- امثال:
طمعکار رنگش زرد است.
حل جدول
حریص، طماع
آزمند
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) طماع حریص.
پیشنهادات کاربران
آزجوی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.