معنی عاجزانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
عاجزانه. [ج ِ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) بحالت عجز. بحالت ناتوانی. مانند عاجز: گفت کلمتی عاجزانه بگویم باشد که آب حلم شاه آتش غضب او را سکون دهد. (سندبادنامه ص 158). و رجوع به عاجز شود.
مانند عاجزان، با حالت عجز و ناتوانی،
(قید) از روی عجز و زبونی،
ضعیفانه
همانند عاجزان و ضعیفان