معنی عادات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
عادات. (ع اِ) ج ِ عاده. رجوع به عادت و عاده شود:
در این دخمه خفته ست شداد و عاد
کزو رنگ و رونق گرفت این سواد.
نظامی.
برانداختم دخمه ٔ عاد را
گشادم در قصر شداد را.
نظامی.
و رجوع به عاد شود.
[ع.] (اِ.) ج. عادت.
عادت
خصال
خوی ها آیین ها (اسم) جمع عادت خوییها اخلاق، رسوم رسمها.