معنی عاشق وش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عاشق وش. [ش ِ وَ] (ص مرکب) بمانند عاشق. همانند عاشق:
در هر چمن عاشق وشان بر ساقی و می جانفشان
پیر خرد ز انصافشان با می مواسا داشتن.
نظامی.
فرهنگ عمید
عاشقمانند، مانند عاشق، همانند عاشق،
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) مانند عاشق همچون عاشق.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.