معنی عان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عان. [عان ن] (ع اِ) رسن دراز. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
عان. [نِن ْ] (ع ص) عانی. اسیر و بندی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به عانی شود.
حل جدول
طناب بلند
فرهنگ فارسی هوشیار
تکه ابر، ریسمان دراز
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.