معنی عبارت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عبارت. [ع ِ رَ] (ع اِمص، اِ) عباره. || تفسیر و تأویل. || شرح. || ترجمه. (ناظم الاطباء). || بیان و تعبیر کردن. (غیاث اللغات). || تکلم. (اقرب الموارد). || طرز بیان. طریقه ٔ ادای سخن. (ناظم الاطباء): آنجا که عبادت باید عبارت سود ندارد. (کشف المحجوب). تکرار کلام نکردی و اگر همان لفظ اتفاق افتاد به عبارت دیگر بگفتی. (گلستان).
حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگرچه صنعت بسیار در عبارت کرد.
حافظ.
- عبارت رؤیا، تعبیر کردن و خبر دادن از فرجام آنچه خواب بدان باز می گردد. (از اقرب الموارد). بیان کردن خواب را و خبر دادن از مآل کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- عبارت کلام، تفسیر کردن سخن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
|| عباره طیر؛ زجر آن. (از اقرب الموارد). || قصد و مراد. اراده. || انشاء. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(مص م.) بیان کردن، تعبیر کردن سخن یا خواب، سخن گفتن، (اِ.) طرز بیان، ادای سخن، ترکیب چند کلمه یا جمله که دلالت بر معنی و مطلبی بکند. [خوانش: (عِ رَ) [ع. عباره]]

فرهنگ عمید

(ادبی) مجموع الفاظ و کلمات بدون فعل، مانند انجمن علمی دانشجویان دانشکدۀ ادبیات،
سخن، گفتار،
[قدیمی] اصطلاح،

حل جدول

مجموع چند جمله

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

گزاره

مترادف و متضاد زبان فارسی

بند، جمله، گزاره، بیان، تعبیر، تکلم

فرهنگ فارسی هوشیار

تفسیر و تاویل، شرح، بیان و تعبیر کردن، طرز بیان، طریقه ادای سخن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر