معنی عبدل آباد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان جوپار بخش ماهان شهرستان کرمان. واقع در 14 هزارگزی باختر ماهان و 2 هزارگزی راه ماهان جوپار. آب آن از قنات حکیم آباد تأمین میشود و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان. واقع در 12هزار گزی شمال باختری زرند و 2هزار گزی خاور راه مالرو زرند - بافق و 46 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. واقع در 37هزارگزی جنوب خاوری سبزواران و هفت هزارگزی راه عنبرآباد - سبزواران و 49 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان، واقع در هفت هزارگزی جنوب رفسنجان. کنار راه شوسه ٔ رفسنجان به کرمان. واقع در جلگه و هوای آن سردسیر است. 220 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات، پسته و پنبه است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه آن شوسه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان لک بخش قروه ٔ شهرستان سنندج. واقع در 40هزارگزی شمال باختر قروه کنار رودخانه بایتمر. تپه ماهور و سردسیر است و 50 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولاتش غلات ولبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم و گلیم بافی است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان مهران بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان. واقع در 33هزارگزی شمال باختر قصبه ٔ کبودرآهنگ، کنار راه قافله روقدیم زنجان - همدان. ناحیه ای است واقع در دشت و سردسیر است. آب آن از قنات تأمین میشود و 140 تن سکنه دارد. محصولاتش غلات دیم و لبنیات است و اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی زنان قالی بافی است. در خشکسالی از طریق کبودرآهنگ و داس قلعه اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان خسروشیرین بخش جغتای شهرستان سبزوار، واقع در 18هزارگزی شمال جغتای. ناحیه ای است واقع در جلگه. هوای آن معتدل است. 110 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات، پنبه و زیره است و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان حلوان بخش طبس شهرستان فردوس. واقع در 84هزارگزی شمال طبس ناحیه ای است کوهستانی. گرمسیر 18 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار. واقع در 47هزارگزی شمال باختری جغتای، سر راه اتومبیل رو نقاب. ناحیه ای است واقع درجلگه. هوای آن معتدل است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه آن اتومبیل رو میباشد و یک باب دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه. واقع در شش هزارگزی شمال خاوری فیض آباد. ناحیه ای است واقع در دشت و 2836 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات، خشکبار، پنبه است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی، چادرشب ابریشمی بافی است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. واقع در 37هزارگزی شمال کدکن کنار کال چغوکی. ناحیه ای است در دشت. هوای آن معتدل است و 223 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات و پنبه است. اهالی به کشاورزی و گله داری و کرباس بافی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است ازدهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در41هزارگزی باختر مشهد و یکهزارگزی شمال راه شوسه ٔ مشهد به قوچان. جلگه ای و هوای آن معتدل است و 241 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی و مالداری اشتغال دارند. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 33هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. ناحیه ای است در دامنه. هوای آن معتدل است 5 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارندراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری بردسکن به نیگنان. این ده در جلگه واقع و هوای آن گرمسیر است و 313 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات و زیره ٔ سبز است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عبدل آباد. [ع َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 56هزارگزی باختر نورآباد و 32هزارگزی باختر نورآباد به کرمانشاه. واقع در جلگه و تپه ماهور هوای آن سردسیر و مالاریایی است. 300 تن سکنه دارد.آب آن از رودخانه ٔ کاویار و چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات، لبنیات و پشم است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ قیطول بوده، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

حل جدول

از محله های جنوبی تهران

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری