معنی عجیب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
عجیب. [ع َ] (ع ص) کار شگفت. ج، عِجاب. (منتهی الارب) (آنندراج):
عجیب نیست که از طین بدر کند گل و نسرین
همان که صورت آدم کند سلاطه ٔ طین را.
سعدی.
|| خوش آیند از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). || امری شگفت آور. (اقرب الموارد). || ناشناخته. (منتهی الارب) (آنندراج).
(عَ) [ع.] (ص.) شگفت آور.
هرچه از آن تعجب میکنند، شگفتآور، شگرف،
(قید) بهطور شگفتآور: غروبها عجیب دلگیر بود،
شگفت آور
شگرف
شگفت، شگفت آور
شگفت
بدیع، پرشگفت، شگرف، شگفت، شگفتآور، شگفتانگیز، طرفه، غریب، نادر،
(متضاد) عادی
کارهای شگفت آور