معنی عرایض در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عرایض. [ع َ ی ِ] (اِخ) دهی است از دهستان خین بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، واقع در دشت. گرمسیر و مرطوب است. 500 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب تأمین میشود. محصولات آن خرما است. شغل اهالی زراعت است. صنایع دستی آنها حصیربافی است. ساکنین از طایفه ٔ عرایضی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

عرایض. [ع َ ی ِ] (ع اِ) عَرائِض. ج ِ عریضه. رجوع به عریضه شود.

فرهنگ معین

(عَ یِ) [ع. عرائض] (اِ.) جِ عریضه.

فرهنگ عمید

عریضه

فرهنگ فارسی هوشیار

جمع عریضه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر