معنی عرض داشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عرض داشتن. [ع َ ت َ] (مص مرکب) نمایاندن. آشکار کردن. (فرهنگ فارسی معین):
آئینه ٔ سکندر جام جم است بنگر
تا بر تو عرض دارد احوال ملک دارا.
حافظ (از آنندراج).
|| به عرض رسانیدن، مطلبی را. || تظلم کردن، نزد قاضی و حاکم. || درخواست کردن. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ فارسی هوشیار
نمایاندن آشکارکردن، داد خواستن، درخواست کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.