معنی عروه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مال نفیس، آن چه که بشود به آن امید داشت و اطمینان کرد، دستآویز، دسته کوزه. [خوانش: (عُ رْ وِ) [ع. عروه] (اِ.)]
حلقه، دسته، دستگیره، دستۀ چیزی، مثل دستۀ ابریق،
دستاویز،
مال نفیس و پربها،
آنچه بشود به آن امید داشت واطمینان کرد،
دستاویز
دسته ی کوزه، دسته ی دول، زرفین (حلقه)، دستاویز، شیربیشه، همیشه سبز، درخت انبوه، ستور نژاده -9 مادگی در پوشش