معنی عروه و عفراء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عروه وعفراء. [ع ُرْ وَ وُ ع َ] (اِخ) عاشق و معشوقه ٔ مثلی. (امثال و حکم دهخدا). عروهبن حزام ضنی و معشوقه ٔ او عفراء، که سرانجام در عشق او درگذشت، و نام آنها بصورت عاشق و معشوق در ادب پارسی مانده است. رجوع به عروه (ابن حزام بن مهاجر...) شود:
تا قصه گوی چیره زبان پیش عاشقان
قصه ز عشق عروه و عفراکند همی.
مسعودسعد.
حدیث جود تو سایرتر است در عالم
ز حال عروه و عفرا و عشق دعد و رباب.
ادیب صابر.
عدل تو و امن عروه و عفرا
طبع تو و جود ویسه و رامین.
قاآنی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر