معنی عریضه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(ص.) مؤنث عریض، عرض حال، نامه یا در - خواستی که کسی به شخص بالاتراز خود می نویسد. [خوانش: (عَ ض) [ع. عریضه] (اِ.)]
شکواییه،
نامهای که کسی به شخص بالاتر از خود مینویسد، عرض حال،
درخواست نامه
خط، رقعه، رقیمه، طومار، عرضحال، کاغذ، مراسله، مرقومه، مکتوب، منشور، نامه، نبشته، نوشته، ورقه
نامه ای که به شخص بالاتر از خودش بنویسند