معنی عزیزدردانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
عزیزدردانه. [ع َ دُ ن َ / ن ِ] (ص مرکب) بطر. سخت گرامی و عزیز. (یادداشت مرحوم دهخدا). در تداول عامه، کسی که والدین و اقوام او بیش از حد وی را مورد محبت و نوازش قرار دهند. (فرهنگ فارسی معین). بچه ٔ خیلی عزیز و مورد محبت پدر و مادر. (فرهنگ عوام): عزیزدردانه، یکی یه دانه. || توسعاً، لوس. ننر.
(~. دُ نِ) [ع - فا.] (ص مر.) مورد علاقه و توجه بسیار پدر و مادر و خویشاوندان، عزیز کرده.
کنایه از فرزند بسیار عزیز
سوگلی، عزیزکرده، محبوب
سخت گرامی و عزیز، کسی که والدین و اقوام او بیش از حد وی را مورد محبت و نوازش قرار دهند