معنی عزیمت گر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عزیمت گر. [ع َ م َ گ َ] (ص مرکب) افسون خوان. تعویذخوان:
عقل عزیمت گر ما دیو دید
نقره ٔ آن کار به آهن کشید.
نظامی.
و رجوع به عزیمت و عزیمه شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.