معنی عشق آباد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) دهی جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران. سکنه ٔ آن 141 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و صیفی و چغندرقند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) دهی از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل. سکنه ٔ آن 170 تن. آب آن از چشمه ٔ محلی و رود هراز. محصول آن برنج و کنف ومختصری غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. سکنه ٔ آن 200 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات و پشم است. ساکنان این ده از طایفه ٔ غیب غلام چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 986 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و میوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 124 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. آب مزروعی آن از قنوات تأمین میشود. ساکنان آن از طوایف عرب، قاضی، طاقارشکم، غضنفری میباشند. این دهستان از 69 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل میگردد و مجموع نفوس آن در حدود 16394 تن است. قرای مهم آن اردمه و احمدآباد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) دهی مرکز بخش دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. سکنه ٔ آن 463 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) دهی از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. سکنه ٔ آن 228 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) دهی از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور. سکنه ٔ آن 214 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) 0
عشق آباد. [ع ِ] (اِخ) شهری است در اتحاد جماهیر شوروی (سابق) واقع در نزدیکی مرز ایران و شوروی، در کنار راه آهن، کرسی ترکمنستان. این شهر یکصدوهفتادهزار تن سکنه دارد و دارای دانشگاه است و تولیدات آن صنایع نساجی از قبیل پنبه و ابریشم و نیز مواد غذائی است. عشق آباد در قدیم جزو خراسان بوده است. (از فرهنگ فارسی معین).
پایتخت کشور ترکمنستان