معنی عشیات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عشیات. [ع َ شی یا] (ع اِ) ج ِ عَشی ّ. (منتهی الارب). ج، عَشیّه. (اقرب الموارد). رجوع به عَشی ّ و عشیه شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

شب‌ها، لیالی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر