معنی عضویت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عضویت. [ع ُ وی ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) عضو بودن. کارمند بودن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به عضو شود.

فرهنگ معین

(عُ یَّ) [ازع.] (مص جع.) عضو بودن، کارمند شدن.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

هموندی

فرهنگ فارسی هوشیار

ساخته ی فارسی گویان هموندی کار مندی (مصدر) عضو بودن کارمند شده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر