جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی علاوه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(عِ یا عَ وِ) [ع. علاوه] (اِ.) سرباری، مازاد، اضافه.

فرهنگ عمید

افزونی و مازاد از هرچیز، اضافه،
[قدیمی] اضافه شده، افزوده،
* علاوه‌ کردن: (مصدر متعدی) افزودن، اضافه کردن،

حل جدول

اضافه شده

مترادف و متضاد زبان فارسی

اضافه، افزون، جمع،
(متضاد) منها

فرهنگ فارسی هوشیار

بلند نا ‎ سر بار، پارن افزودن افزوده، تارک کله سر و میان سر آدمی باشد، بالای گردن (اسم) افزونی از هر چیز، زاید از هر چیز مازاد اضافه یا به علاوه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
علاوه: (عِ یا عَ وِ) [ع. علاوه] (اِ.) سرباری، مازاد، اضافه. علاوه: افزونی و مازاد از هرچیز، اضافه، [قدیمی] اضافه شده، افزوده، * علاوه‌ کردن: (مصدر متعدی) افزودن، اضا... علاوه: اضافه شده علاوه: اضافه، افزون، جمع، (متضاد) منها علاوه: بلند نا ‎ سر بار، پارن افزودن افزوده، تارک کله سر و میان سر آدمی باشد، بالای گردن (اسم) افزونی از هر...