معنی علی ترکمانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

علی ترکمانی. [ع َ ی ِ ت ُ ک َ] (اِخ) ابن آیبک ترکمانی صالحی، ملقّب به نورالدین و منصور. دومین تن از ممالیک بحری در مصر و شام. رجوع به علی بحری (ابن آیبک...) شود.

علی ترکمانی. [ع َ ی ِ ت ُ ک َ] (اِخ) ابن عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان ماردینی حنفی ترکمانی، ملقّب به علاءالدین و مشهور به ابن الترکمانی. فقیه و اصولی و نحوی و لغوی و مفسر و محدث و ریاضی دان و ادیب و شاعر و نویسنده و عالم فرایض بود.وی در سال 683 هَ. ق. متولد شد و مدتی مشغول تدریس و فتوی دادن و قضاوت کردن بود و در محرم سال 750 هَ. ق. درگذشت. او راست: 1- بهجهالاریب فی بیان ما فی کتاب اﷲ العزیز من الغریب. 2- الدره السنیه فی العقیده السنیه. 3- السعدیه فی اصول الفقه. 4- شرح الهدایه فی فروع الفقه الحنفی. 5- مختصر تلخیص المتشابه فی الرسم خطیب بغدادی. 6- مختصر علوم الحدیث ابن صلاح.7- مختصر محصل امام فخر. 8- المختلف و المؤتلف، درانساب عرب. 9- المنتخب فی علوم الحدیث. و نیز او را آثار نظم و نثر دیگری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 145). صاحب معجم المؤلفین مآخذ ذیل را نیز آورده است: طبقات الحنفیه ص 31. فهرس المؤلفین بالظاهریه. الدررالکامنه ٔ ابن حجر ج 3 ص 84. النجوم الزاهره ٔ ابن تغری بردی ج 10 ص 246. حسن المحاضره ٔ سیوطی ج 1 ص 267. تاج التراجم ابن قطلوبغا ص 32. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 256 و سایر صفحات. الجواهرالمضیه ٔ قرشی ج 1 ص 366. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 382. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 720.

علی ترکمانی. [ع َ ی ِ ت ُ ک َ] (اِخ) ابن عمربن قزل بن جلدک ترکمانی، مشهور به مشد و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به سیف الدین. رجوع به علی مشد شود.

علی ترکمانی. [ع َ ی ِ ت ُ ک َ] (اِخ) ابن محمد سالم بن ولی الدین ترکمانی الاصل دمشقی حنفی. فقیه بود و در دمشق متولد شد و در سال 1108 هَ. ق. در همین شهر درگذشت. او را رسائل و تعلیقات و حواشی بسیاری است. (از معجم المؤلفین بنقل از سلک الدرر مرادی ج 3 ص 229).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر