معنی علی مراکشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

علی مراکشی. [ع َ ی ِم َرْ را ک ُ] (اِخ) ابن علی بن عمر مراکشی. مکنی به ابوالحسن. از علمای قرن 7 هَ. ق. در بلاد مغرب. وی در علم نجوم و ریاضی و جغرافی و در ساختن ساعتهای آفتابی شهرت داشت. او راست: 1- تلخیص العمل فی رؤیه الهلال. 2- جامعالمبادی والغایات فی علم المیقات. (از معجم المؤلفین از تراث العرب العلمی طوقان ص 365).

علی مراکشی. [ع َ ی ِ م َرْ را ک ُ] (اِخ) ابن محمدبن عبدالرحمان اقاوی الاصل. مشهور به مراکشی. وی فقیه و نحوی و از قبیله ٔ بنی صالح در سوس اقصی بود و در سال 910 هَ. ق. در حضره مکناسیه درگذشت. او راست: 1- اجوبه حسان در فقه. 2- شرح برمنظومه ٔ وجیزه ٔ ابوالعباس مجیلدی در توقیت. (از معجم المؤلفین از اخبار مکناس ابن زیدان ج 5 ص 450).

علی مراکشی. [ع َ ی ِ م َرْ را ک ُ] (اِخ) ابن محمد مسفیوی مراکشی. مکنی به ابوالحسن. مورخ و ازوزراء بود و در عهد دولت حسینی عهده دار وزارت شکایات بود و در سال 1315 هَ. ق. درگذشت. او راست: الدررالسنیه فی الدوله الحسینیه. (از معجم المؤلفین).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر