معنی علی پیل تن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

علی پیل تن. [ع َ ی ِ ت َ] (اِخ) (امیر...) وی از امیرزادگان بود و در دربار سلطان اویس بن شیخ حسن میزیست. وقتی سلطان اویس درسال 759 هَ. ق. اخی جوق را در تبریز شکست داد و اخی جوق از آنجا فرار کرد، سلطان اویس این امیرعلی پیلتن را برای جنگ با مخالفان نامزد کرد اما علی پیلتن چون با سلطان نقاری داشت در جنگ تکاهل و سستی کرد و ازمیدان جنگ گریخت. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 239).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر