معنی عنبر تر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عنبر تر. [عَم ْ ب َ رِ ت َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) عنبر تازه. || کنایه از خط و خال محبوب و معشوق باشد. (از برهان قاطع) (از آنندراج) (از انجمن آرا). || کنایه از زلف معشوق و محبوب باشد. (از برهان قاطع) (از آنندراج). || عنبر ماهی. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عنبر شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
امبر تر گواژ: شب، گواژ: خجک یار (خجک خال)، گواژ: زلف یار
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.