معنی عهده ‌دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عهده دار. [ع ُ دَ / دِ] (نف مرکب) آنکه امری را بگردن گرفته است. (فرهنگ فارسی معین). متعهد. متولی. پذیرفتار. پذرفتار. متقبل. || صاحب شغل و دارای مأموریت و صاحب منصب و سرکار. (ناظم الاطباء). || معاهده کننده و جمعکننده و جمعدار. || ضمانت کننده ٔ مال الاجاره. (از ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

عهده‌دارنده، برعهده‌دارنده، آن‌که امری را به گردن گرفته، متعهد،

حل جدول

متصدی

فرهنگ فارسی هوشیار

متعهد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر